قتل هولناک مرد جوان در ورامین/ دسیسه مرگبار ۸ مرد مسلح در دامداری چه بود؟
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۶۷۳۴۷
مرد جوان در یک سناریوی هولناک از قبل طراحی شده با سلاح گرم و ضربات چاقو در ورامین به قتل رسید. - اخبار اجتماعی -
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، شهریور ماه سال 1396 بود که کارکنان انتظامات یکی از بیمارستانهای تهران، مرگ مرد جوانی بر اثر اصابت متعدد گلوله سلاح گرم را روی تخت بخش مراقبتهای ویژه این مرکز درمانی به پلیس گزارش کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با اعلام این خبر به اپراتور مرکز فوریتهای پلیسی 110، تیمی از کارآگاهان دایره جنایی پلیس آگاهی، متخصصان پزشکی قانونی و ماموران تیم تشخیص هویت به همراه بازپرس ویژه قتل راهی بیمارستان موردنظر شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
تیم جنایی پس از حضور در سردخانه بیمارستان با جسد مرد جوانی به نام داریوش مواجه شدند که هدف شلیکهای گلوله و ضربات مهلک قمه گرفته و به قتل رسیده بود؛ بررسیهای اولیه نیز نشان میداد، مقتول از یک بیمارستان دیگر در وارمین به این مرکز درمانی منتقل شده و دوست او که حال جسمی مناسبی ندارد اکنون در ورامین بستری است.
راز جنایت فاش شد
تیم جنایی در نخستینگام دوست مقتول که بر اثر شلیک گلوله و قمه، زخمی شده بود را هدف بازجویی قرار دادند؛ وی در تحقیقات گفت: داریوش از گذشته با چند نفر بهخصوص مردی به نام نیما مشکلات شخصی داشت و آنها هم از او کینه به دل گرفته بودند به همین خاطر جرقه این جنایت هولناک زده شد.
شاهد حادثه ادامه داد: در یک باغ با داریوش مشغول تفریح بودیم که ناگهان یکی از دوستانش با او تماس گرفت و مدعی شد فردی که با او مشکل دارد در یک دامداری واقع در ورامین حضور دارد که ما هم بلافاصله با موتورسیکلت به سمت دامداری حرکت کردیم.
دوست مقتول ادعا کرد: هنگامی که با موتورسیکلت به آنجا رسیدیم، نیما که خود را پشت دیوار پنهان کرده بود ناگهان بیرون آمد و با سلاح گرم به سمت ما شلیک کرد که یک تیر به بالای شکم داریوش خورد و موتورسیکلت روی زمین واژگون شد.
چاقوکشی در مهمانی شبانه منجر به قتل شدوی ادامه داد: پس از این تیراندازی، 7 نفر دیگر که از همدستان نیما بودند با قمه و سلاح گرم به سمت داریوش حملهور شدند و او را هدف ضرب و جرح قرار دادند؛ من نیز در آن میان سریعاً پا به فرار گذاشتم اما چند نفر دنبالم آمدند.
شاهد ماجرا عنوان کرد: در حال فرار بودم که مردان نقابدار با تفنگ به پایم تیراندازی کردند و با قمه، من را هدف ضرب و جرح قرار دادند؛ پس از این حوادث خودم را به سختی به یکی از بیمارستانهای وارمین رساندم و جانم را نجات دادم.
دستگیری 8 متهم در ورامین
بررسیهای تخصصی کارآگاهان جنایی نشان میداد، مقتول از گذشته با نیما به دلیل مسائل مالی، شخصی و خانوادگی اختلافات گستردهای داشته است که برخی از متهمان پرونده با نقشه قبلی او را به قتلگاه کشانده و نقشه شوم خود را عملی کردهاند.
ماموران پلیس آگاهی ورامین پس از دریافت این اطلاعات مهم با دستور قضایی از سوی بازپرس پرونده در ابتدا مخفیگاه متهمان را با اقدامات فنی و مخابراتی را شناسایی و سپس آنها در عملیاتهای جداگانه دستگیر کردند.
اعتراف به شرکت در درگیری مرگبار
8 متهم پس از انتقال به اداره پلیس آگاهی بلافاصله در اتاق بازجویی هدف تحقیقات قرار گرفتند و به جرم خود مبنی بر شرکت در درگیری مرگبار اعتراف کردند.
همچنین متهمان در جریان جلسههای بازپرسی در مقابل بازپرس پرونده عنوان کردند نیما با تهیه سلاح گرم و سرد، نقشه این جنایت را طراحی و سپس خودش به عنوان نخستین نفر با سلاح گرم به داریوش شلیک کرده است.
پس از پایان تحقیقات مقدماتی، کیفرخواست متهمان پرونده از سوی دادسرای ورامین صادر شد و پس از طی روال قانونی، رسیدگی به این پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به جریان افتاد.
محاکمه متهمان
صبح امروز دوشنبه 22 خرداد ماه، متهمان پای میز محاکمه ایستادند؛ در ابتدای جلسه رسیدگی، کیفرخواست صادر شده از سوی دادسرای ورامین قرائت شد و سپس اولیای دم، اشد مجازات را برای متهمان درخواست کردند.
سپس نیما به عنوان متهم ردیف اول پرونده در جایگاه حاضر شد. متهم پس از تفهیم اتهام در دفاع از خود گفت: اتهام را قبول ندارم! من اصلاً در درگیری حضور نداشتم حتی پس از اینکه داریوش فوت کرد از طریق آشنایان متوجه شدم که او به قتل رسیده است.
وی درباره چرایی همراه داشتن سلاح گرم مدعی شد: سلاح گرم را هم معمولاً داخل صندوق عقب خودرویم میگذارم و برای اینکه فرزندانم به سلاح دست نزنند همیشه همراهم است! اما باز هم میگویم که من دستی در این جنایت نداشتهام.
نیما به مقتول شلیک کرد
در ادامه جلسه رسیدگی، متهم دیگر پرونده در جایگاه حاضر شد و مدعی شد: من قرار بود از دامداری گاو و گوساله خریداری کنم، به این دلیل همراه با برادر و برادر همسرم به درخواست نیما وارد آنجا شدیم. وقتی متوجه شدم ماجرا از چه قرار است به نیما گفتم میان او و داریوش میانجیگری میکنم اما نیما گفت فقط قصد دارد با قمه او، داریوش را بزند.
وی ادامه داد: در دامداری یک میز بزرگ وجود داشت که نیما و دیگر متهمان، قمه و سلاح گرم را روی آن قرار داده بودند که بسیار تعجب کردم؛ هنگامی که 8 نفر کنار همدیگر جمع شدیم یکی از متهمان پرونده به داریوش زنگ زد و با چربزبانی و دروغ او را به دامداری کشاند.
متهم پرونده گفت: هنگامی که داریوش به دامداری رسید، ناگهان نیما که در پشت دیواری پنهان شده بود به بیرون آمد و سپس به سمت مقتول که روی موتورسیکلت نشسته بود شلیک کرد؛ پس از این حادثه نیز چند نفر دیگر با قمه به سمت داریوش حمله کردند.
وی مدعی شد: من فقط میخواستم که میان نیما و مقتول میانجیگری کنم اما نیما مهلت نداد همچنین به دلیل اینکه ما فکر میکردیم داریوش میخواهد با افراد زیادی برای نزاع به دامداری بیاید برادر و برادر همسرم قمه دستشان گرفتند که آنها دوست مقتول را کتک زدند.
به گزارش تسنیم، با دستور مقام قضایی، ادامه رسیدگی به این پرونده قتل به آخر هفته جاری موکول شد و سیر مراحل قانونی پرونده همچنان ادامه دارد.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: قتل با سلاح قتل در تهران قتل با سلاح قتل در تهران سلاح گرم مدعی شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۶۷۳۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به بیبدن|متهمان ردیف اول قتل که قاتل نیستند!
فیلم سینمایی "بیبدن" دنبال زدن تلنگری به خانوادههاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم- گروه فرهنگی
فیلم «بیبدن» ساخته مرتضی علیزادهِ فیلم اولی با نویسندگی کاظم دانشی، خیلی زود پس از رونمایی از جشنواره فیلم فجر به پرده سینما رسید و با فروش بیش از 32 میلیارد تومانی تا به امروز، اقبال نسبتا خوبی را به عنوان فیلمی در ژانر درام جنایی به خود دید.
دانشی که پیش از این با ساخت «علفزار» تجربه خوبی از بازخوانی پروندههای جنایی کسب کرده بود، این بار در مقام نویسنده، سراغ داستانی نزدیک به واقعیت رفت و با برداشتی آزاد از پرونده «غزاله و آرمان» که مربوط به سالهای 1392 تا 1400 است، فیلمی در ژانر درام جنایی را به سینماها آورد تا روایتگر یکی از هولناکترین قتلهای چند سال اخیر و در عین حال جنجالیترین پرونده قضایی باشد.
حواشی روز پنجم فیلم فجر|رقابت سنگین «بی بدن» و «بهشت تبهکاران» بر سیمرغ حاشیه/ 14 کیلو کم کن تا «مجنون» شوی!مروری بر زیرمتنهای نهفته در این اثر، یک پیام روشن و جدی را برای مخاطبانش دارد و آنهم تلاش کارگردان و نویسنده برای ایجاد یک پل ارتباطی بین این پرونده قتل با عقبه روابط عاطفی در هر 2 خانواده قاتل و مقتول است. موضوعی که در شخصیتپردازی و دیالوگگویی بازیگران و نوع بازی آنها نهفته شده و شاید مخاطب را پس از تماشای فیلم به این فکر فرو ببرد که آیا میشد قتلی اتفاق نیفتد؟ به جز فرد قاتل، آیا افراد دیگری هم در شکلگیری این جنایت هولناک سهم داشتند؟ به نظر میرسد که پاسخ به هر دو سوال «مثبت» است؛ اما چرا؟
جستوجو در شخصیتپردازی بازیگران فیلم، ابعاد دیگری از قتل دختر جوان (ارغوان) را به نمایش میگذارد؛ سروش صحت در نقش پدر «ارغوان»، کاملا منفعل و سرد است، از مهمترین اتفاقات رخ داده در بطن خانوادهاش بیخبر است، تلاشی برای ارتباط پدرانه با دخترش برای فهم نیازهای او در دوران حساس جوانی و نوجوانی نمیکند و حتی پس از مرگ او با حالتی سردرگم و بیاراده، تنها شنونده دیالوگهای طرفین است. رفتار منفعلانه او در اکثر سکانسهای فیلم، مخاطب را آزار میدهد که چرا این مرد، حتی یک برخورد سخت و خشن با قاتل دخترش ندارد؟ که البته به نظر میرسد این شخصیتپردازی و بازیگردانی به عمد توسط کارگردان طراحی شده است.
در نگاه اول، شاید به نظر برسد که انتخاب چنین نقشی برای سروش صحت با توجه به عقبه بازیگری او، اشتباه بوده اما نباید فراموش کنیم که کارگردان بی بدن به دنبال نمایش «پدر بیمسئولیت» است. پدری که حتی حساسیت لازم برای امور روزانه دخترش را ندارد و سردرگم در زندگی روزمره تا جایی پیش میرود که با خبر قتل دخترش مواجه میشود.
البته اینکه سروش صحت در ایفای چنین نقشی موفق عمل کرده یا خیر، موضوع دیگری است. صحت را بیشتر با ایفای نقش در بازیهای انرژیک میشناسیم و بازی در نقش پدر ارغوان تجربه جدیدی برای اوست. برای یادآوری هنرمندی سروش صحت در بیبدن فارغ از نقدی که به بازی کم عمق او وارد است، کافی است بازی احساسی او در جایی که از عروسی دخترش یاد میکند را دوباره مرور کنیم تا بازی هنرمندانه او در آنجا تبدیل به یکی از ماندگارترین سکانسهای بیبدن شود.
در نقطه مقابل، الناز شاکردوست ایفاگر نقش مادر «ارغوان» است که هدایت پرونده را به دست گرفته و برخلاف پدر، با کنگشریاش، قاتل را تا چوبه دار بدرقه میکند؛ در ظاهرِ ماجرا، با مادری دلسوز طرفیم، اما در تعدادی از سکانسهای فیلم پنهانکاری او تو ذوق میزند و در نهایت زنجیرهای از اتفاقات که ارغوان را به آن سرنوشت شوم دچار میکند. شاکردوست نمادی از مادر مهربان اما «پنهانکار» است. پنهانکاری او در بخشهای مختلفی از فیلم دیده میشود. از پنهانکاری او در ماجرای کویر رفتن ارغوان با دوستانش و اتفاقات تلخ بعدش تا ارتباط پنهانی سروش و ارغوان.
خانوادهای را تصور کنید که مادرش پنهانکار است و مهمترین رخدادهای فرزندش را با همسر خود در میان نمیگذارد، پدر هم تلاش چندانی برای ارتباط گرفتن با دختر و کنترل رفت و آمدهای او ندارد؛ خروجی این همه بیمسئولیتی والدین چه میتواند باشد؟
سری به خانواده قاتل بزنیم؛ پژمان جمشیدی در نقش پدر سروش، رقم زننده یک شکست عاطفی برای پسرش است؛ او به راحتی همسر اول خود را ترک کرده و بدون توجه به آیندهای که انتظار پسرش را در سنین حساس نوجوانی میکشد، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. لجبازیهای مکرر او و هدایت سروش در مسیر اشتباه هم مزید بر علت میشود که سرنوشت سروش بیشباهت با ارغوان نباشد. به نظر میرسد در اینجا هم با جنس دیگری از «پدر بیمسئولیت» مواجهیم؛ پدری که غرورش از فرزندش مهمتر است و بهای این غرور، خون پسرش است.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود؛ سوی دیگری از پرونده قتل ارغوان، یک دختر جوان که مالامال از حسادت است، نشسته؛ در ظاهر دوست است، در واقعیت دشمن؛ در ظاهر، عملی که مرتکب میشود، ساده است اما اثر وضعی کار او به قدری عمیق است که آتش یک خشم مردانه را شعلهور میکند و در نهایت به جنایتی هولناک ختم میشود. «دوست حسود» گاهی از دشمن هم خطرناکتر است.
بیبدن ضد قصاص است؟
یکی از سوالاتی که پس از اکران این فیلم مطرح شد، همین موضوع بود؛ آیا بیبدن از قصاص طرفداری میکند یا علیه آن است؟ تجربه تماشای فیلمهایی که برچسب «ضد قصاص» را یدک میکشند، نشان میدهد که مخاطب وقتی صندلی سینما را ترک میکند، برای فرد اعدام شده دلسوزی میکند؛ آیا این اتفاق در بیبدن برای سروش تکرار میشود؟
تصاویر دوربینهای مدار بسته که در بخشی از فیلم پخش میشود، بخش مهمی از حقیقت پرونده و مرتکبین جرم را فاش میکند؛ از سویی دیگر، تمام اتفاقات برای اینکه قاتل بخشیده شود، به خوبی کنار هم چیده شده اما پدر سروش همه راهها را برای بخشش میبندد. موضع بی بدن نسبت به قصاص متفاوت است؛ روی انجام قصاص پافشاری نمیکند و بارها اعلام میکند که راه بخشش باز است و از سویی دیگر، موضع آوانگارد نیز نسبت به این مسئله نمیگیرد. به نظر میرسد که کارگردان و نویسنده هوشمندانه از کنار این مسئله عبور کردند تا سراغ مسئلهای مهمتر بروند و آنهم «گسستهای درون یک خانواده» است.
چرا پیگیری مورد «بی بدن» مهم است/ نباید زیر بار حق کشی رفت
یک بازیِ درخشان، یک بازیِ درخشانتر
اگر الناز شاکردوست را کنار بگذاریم، دو بازی درخشان در بیبدن توجهات را به خود جلب کرد؛ نوید پورفرج و گلاره عباسی.
پورفرج که با بازی در فیلمهای سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» و «مغز استخوان» توانایی هنریاش را به رخ کشید، در بیبدن هم به عنوان بازپرس ایفای نقش کرد و درخشان بود. او هم کنش قهرمانی داشت، هم در جایی پایش لغزید و به ضدقهرمان تبدیل شد و به خوبی از پس هر دو نقش برآمد. تلاش او برای بخشش قاتلینی که در پروندههایش با آنها سروکار دارد، برای مخاطب قابل باور است.
در نقطه مقابل، گلاره عباسی را در نقش مادر سروش میبینیم که علیرغم بازی کوتاهش اما بسیار اثرگذار است و نقش مادر شکست خورده را به خوبی بازی میکند.
بیبدن شباهتهای زیادی به «علفزار»، فیلم قبلی کاظم دانشی دارد، اگرچه شاید به اندازه آن جسور نباشد و خیلی سراغ خط قرمزها نرود اما به هر حال امضای دانشی پای آن است. اوست که داستان را از لابهلای پروندههای قضایی که عمدتا دسترسی به آنها ساده نیست، بیرون میکشد و خط سیر یک درام جنایی را کنار قرار میدهد. تنها ابهام این است که چرا خود او در نقش کارگردان حاضر نشد؟
به نظر میرسد که بیبدن دنبال زدن تلنگری به خانوادههاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. «پدر بیمسئولیت»، «مادر پنهانکار» و «دوست حسود» اگرچه قاتل نیستند، اما در وقوع این جنایت بیگناه هم نیستند.
انتهای پیام/